چندین سال پیش وقتی کتاب شعر “El origen de los párpados” نوشته مارا پاستور را میخواندم، لورن رودریگز را کشف کردم. سالها گذشت و من باز هم اسمش را این بار به عنوان تصویرساز جلد آلبوم “روز پس از روز” پابلو دیاز دیدم. اما وقتی وبلاگش و پس از آن وبسایتش را کشف کردم ذهنم را کاملاً درگیر کرد. زندگینامه مصورش تحت عنوان “نام من لورن است” و بخش “درباره من” وبسایتش مبنای سوالات این مصاحبهاند که توسط ای-میل انجام شده، روشی که این روزها خیلی از کارها را از طریق آن انجام میدهیم.
لورن 30 ساله اهل پورتوریکو است و در اسپانیا زندگی میکند. اما بهترین گزینه برای انتخاب کسی است که بخواهیم نگاهی اجمالی به زندگیش داشته باشیم.
صداهای جهانی: برای پرسیدن چنین سوال کلیشهای عذر میخواهم، اما مجبورم بپرسم: کی و کجا طراحی را آغاز کردی؟
Lorraine Rodríguez (LR): Siempre que alguien me pregunta sobre esto, cuento la misma historia. Cuando tenía siete u ocho años, estando en la casa de mis tíos, encontré entre las cosas de uno de mis primos, el cassette de “Appetite for Destruction” de Guns N’ Roses. Y me impresionó tanto la portada (era una cruz en fondo negro, y un retrato de cada uno de los miembros de la banda, pero retrato/calavera, en cada punto de la cruz) Tuve que hacer mi propia versión. Cuando llegué a mi casa, la puse en la puerta de mi habitación. Mis padres estaban escandalizados. Esa fue la primera vez que recuerdo haber tenido una experiencia de “ilustración”. También recuerdo dibujar mariposas, nubes y flores. Las dibujaba más grandes que las casas.
لورن رودریگز: هروقت کسی در این مورد از من میپرسد همیشه همین داستان را تعریف میکنم. وقتی هفت یا هشت ساله بودم، موقعی که در منزل خالهام و شوهرش بودم کاست “Appetite for Destruction” گروه گانزانروزز (Guns N’ Roses) را بین وسایل بچههاشان پیدا کردم. جلد آلبوم به شدت مرا تحت تأثیر قرار داد. (صلیبی با پس زمینه سیاه و عکسهای تکتک اعضای گروه که سرهاشان بر روی نقاط مختلف صلیب قرار داده شده بود.) باید نسخه خودم را میکشیدم. وقتی رسیدم خانه آن را روی در اتاق خوابم نصب کردم. پدر و مادرم شوکه شدند. این اولین تجربه “تصویرسازی” من بود که به خاطر میآورم. همچنین طرحهای خودم از پروانهها، ابرها و گلها را به یاد میآورم. آنها را به اندازههایی بزرگتر از خانهها میکشیدم.
LR: Trato de dibujar todos los días, así que usualmente son cosas que se me ocurren al momento: frases que otros dicen, cosas que leo, retratos, canciones que escucho, cosas relacionadas a temas que me interesan. También depende de mis estados de ánimo.
لورن رودریگز: هر روز طراحی میکنم. معمولاً از چیزهایی که در لحظه به ذهنم میرسد، چیزهایی که دیگران میگویند، متنهایی که میخوانم، عکسها، ترانههایی که گوش میدهم، مسائل مرتبط با موضوعات مورد علاقهام. ضمن اینکه به شرایط روحیم هم بستگی دارد.
LR: Siempre he estado rodeada de personas que se van. Amigos que deciden salir de Puerto Rico un rato para aventurar en otros lugares. Varios amigos habían estudiado acá y en otras ciudades de España, así que luego de pensarlo mucho, de hacer todas las preguntas del mundo -desde las más tontas hasta las más complejas-, al final me decidí. Ha sido una experiencia increíble en todos los sentidos. La ciudad, mis nuevos amigos, las nuevas experiencias. Tengo un “antes de Barcelona” y un “mientras en Barcelona”. Veremos qué sigue.
من همیشه با مردمی سر و کار داشتم که در حال ترکم بودند. دوستانی که پورتوریکو را به قصد سرمایهگذاری در مکانهای دیگر ترک کردند. چند نفر از دوستانم اینجا (بارسلونا) یا در شهرهای دیگر اسپانیا تحصیل کرده بودند. راجع به این موضوع زیاد فکر کردم و هر سوالی داشتم، از احمقانهترین تا پیچیدهترین سوالها را پرسیدم تا سرانجام تصمیم گرفتم به اینجا بیایم. از هر لحاظ تجربه فوقالعادهای است. شهر، دوستان جدیدم و تجربههای تازه. تجربیات من به دو دوره “قبل از بارسلونا” و “بعد از بارسلونا” تقسیم میشود. باید ببینیم بعدش چه اتفاقی میافتد.
LR: Como les pasa a todos, la distancia hace que aprecies ciertas cosas mejor. Lo que te parecía fastidioso hace un tiempo, estando fuera, entonces le encuentras lo especial. Estoy orgullosa de donde vengo y de quién soy, y de cómo se refleja en mi trabajo como ilustradora.
لورن رودریگز: همانطور که برای خیلیها اتفاق میافتد دوری باعث میشود قدر خیلی چیزها را بیشتر بدانی. چیزی که ممکن است به نظر بیاهمیت باشد وقتی از آن فاصله میگیری احساس میکنی تبدیل به مهمترین چیزی شده که داشتهای. من به جایی که از آن آمدهام و کسی که هستم و تأثیرات آنها بر روی کارم به عنوان یک تصویرساز افتخار میکنم.
LR: Mientras estuve de estudiante en la Universidad de Puerto Rico, Recinto de Río Piedras, conocí a muchas personas. Gente de otros pueblos de la Isla. Muchos con intereses en común a los míos. Muchos de ellos, puedo decir, son mis amigos más cercanos y queridos. Muchos de ellos estudiaron cine; muchos de ellos estudiaron literatura comparada. A través de los años he aprendido mucho sobres ellos y con ellos. Claudia Calderón, Yasiri Castro, Charlie Rivera, Chemi González, Ariel Hernández Domenech, Marina Reyes Franco, Rojo Robles, Mara Pastor, Rubén González, Raymond Forbes, María Inés Lefebre, para mencionar a algunos, todos profesionales y exitosos. La verdad estoy muy contenta de cómo hemos mantenido estos lazos a través de los años.
لورن رودریگز: وقتی در دانشگاه Recinto de Rio Piedras در پورتوریکو درس میخواندم افراد زیادی را ملاقات میکردم. افرادی از سایر شهرهای جزیره. میتوانم بگویم خیلی از آنها بهترین و نزدیکترین دوستانم هستند. خیلی از آنها فیلمسازی میخواندند. خیلیها هم ادبیات تطبیقی. در گذر سالها از آنها و به همراه آنها چیزهای زیادی آموختم. به عنوان مثال Claudia Calderon, Yasiri Castro, Charlie Rivera, Chemi Gonzalez, Ariel Hernandez Domenech, Marina Reyes Franco, Rojo Robles, Mara Pastor, Ruben Gonzalez, Raymond Forbes, and Maria Ines Lefebre همه حرفهای و موفق. خوشحالم که توانستیم این رابطه را همچنان حفظ کنیم.
LR: Una vez tienes la oportunidad de salir de Puerto Rico, de pronto se abre un mundo de posibilidades. A mí me encantaría poder visitar todos los confines del globo terráqueo. Pero, siendo realista, podría decir que me gustaría pasar algún tiempo en Oriente Medio por muchas razones. Siempre me ha interesado la literatura, el arte, la música y la cultura de muchos de los países que comprenden esa región geográfica. He dedicado mucho tiempo a estudiar, por mi cuenta, sobre cada una de estas cosas, y no hay descanso. Es una fijación muy bonita e intensa. Si realmente existe esto de las vidas pasadas, seguramente nací y viví allí.
لورن رودریگز: وقتی این موقعیت را به دست میآوری که از پورتوریکو خارج شوی دنیایی از موقعیتها به تو روی میآورد. دوست دارم بتوانم تمام دنیا را ببینم. اما به چند دلیل باید بگویم که دوست دارم چند وقتی را در خاورمیانه بگذرانم. ادبیات، موسیقی و فرهنگ کشورهای مختلف آن منطقه همیشه توجه مرا جلب کرده است. من خودم زمان زیادی را صرف مطالعه روی این چیزها کردهام و زنگ تفریحی در میان نبوده. علاقه بسیار شدیدی و زیبایی است. اگر بازگشت دوبارهای وجود داشته باشد دوست دارم آنجا به دنیا بیایم و زندگی کنم.
و چرا باب دیلن؟
LR: Bob Dylan es increíble. Muchas de sus canciones son intensas y hermosas. La primera vez que me detuve a escuchar “Ballad of Hollis Brown”, pensé que era perfecta para ilustrarla. Estando acá en la universidad, se me presentó la oportunidad de trabajarla en el segundo bloque de ilustración narrativa. Fue difícil elegir los versos que iba a ilustrar porque no era un cómic extenso. Era más bien un ejercicio, así que estaba obligada a decidir cuáles aspectos emocionales y narrativos iba a resaltar en solo cuatro páginas. Una vez lo tuve claro, logré dibujarlo todo en dos días; colorearlo en un día y presentarlo.
لورن رودریگز: باب دیلن فوقالعاده هست. اغلب آهنگهایش قوی و زیبا هستند. اولین باری که روی آهنگ “Ballad of Hollis Brown” تمرکز کردم فکر کردم برای تصویرسازی مورد بسیار مناسبی است. بودن اینجا در دانشگاه به من این فرصت را داد تا روی تصویرسازی داستانی کار کنم. انتخاب بخشهایی از ترانه برای تصویرسازی برایم بسیار مشکل بود چون کارم یک کمیک طولانی نبود. بیشتر شبیه یک تمرین بود. پس مجبور بودم تصمیم بگیرم میخواهم چه عواطف و کلماتی را تنها در چهار صفحه مورد تأکید قرار دهم. وقتی هدفم را شفاف کردم کل کار را فقط طی دو روز کشیدم. یک روز رنگ و طرح اولیه و روز بعد اجرا.
LR: Pienso que una vez descubres qué es lo que te gusta, lo que te causa satisfacción, lo que sabes hacer, lo que te apasiona por encima de todo en la vida, entonces no hay marcha atrás. Tienes que ser responsable con eso; tienes que darle oportunidad. Descubrí que dibujar es lo que realmente me gusta, entonces ¿por qué no dedicarme a eso? Quiero ser parte de la niñez de otros, por eso quiero seguir ilustrando narrativa para niños; quiero ser parte de los proyectos musicales de otros; de sus proyectos de cine; quiero ser parte de los proyectos personales de mis amigos, de sus obras de teatro, de sus poemarios, de sus pajas mentales. Quiero contribuir en lo que pueda y sea capaz.
لورن رودریگز: فکر میکنم وقتی چیزی را که دوست داری کشف میکنی، چیزی که به تو احساس رضایت میدهد، میدانی چگونه انجامش دهی، چیزی که بیش از هر کار دیگری به آن مشتاق هستی، دیگر بازگشتی وجود ندارد. باید نسبت به آن مسوولیتپذیر باشی. باید به ان فرصت بدهی. من کشف کردم تصویرسازی دقیقا همان چیزی است که دوست دارم. پس چرا برای تمام عمرم انجامش ندهم؟ میخواهم بخشی از کودکی دیگران باشم و به همین خاطر میخواهم تصویرسازی داستانی برای کودکان را ادامه دهم. دوست دارم بخشی از پروژههای موسیقی و فیلم دیگران باشم. میخواهم بخشی از پروژههای شخصی، نمایشنامهها، اشعار و فانتزیهای عجیب و غریب دوستانم باشم.