- Global Voices به فارسی - https://fa.globalvoices.org -

صحنه هایی از ماهشهر: سرکوب وحشیانه اعتراضات در یکی از شهرهای ایران

دسته‌بندی‌ها: خاور میانه و آفریقای شمالی, ایران, اعتراض, حقوق بشر, رسانه‌ شهروندی, سیاست, قومیت و نژاد, پل ارتباطی
اعتراضات احواز 1398

معترضان در شهر ماهشهر (بندر معشور)، منطقه احواز. عکس توسط رحیم حمید. منتشر شده با مجوز.

به قلم رحیم حمید و آرون میر

جنوب ایران خاستگاه ماهشهر (بندر معشور)، بخشی از منطقه عمدتاً عرب تبار احواز می باشد. در آبان سال 98، نام ماهشهر به دنبال ارتکاب جنایاتی [1] توسط نیروهای سپاه پاسداران و نوچه هایش برعلیه ساکنان آن بر سر زبان ها افتاد – اگرچه این آخرین رخداد تنها در ادامه دهه ها رنج و مصیبتی بود که مردم این منطقه در زیر یوغ اسارت رژیم جمهوری اسلامی تجربه کرده اند.

ماهشهر (بندر معشور) با جمعیتی حدود 120.000 نفر شامل پنج منطقه مسکونی می باشد – جراحی (شهر چمران)، کوره (شهرک طالقانی)، خور موسی (سربندر با بندر امام خمینی)، و نواحی شهری جدید و قدیم. اکثریت قریب به اتفاق ساکنان ماهشهر عرب تبار می باشند، و اهمیت این شهر حضور یک مجتمع پتروشیمی در آن است که منابع نفت و گاز طبیعی منطقه احواز را تصفیه می کند.

به دلیل تهدیدهای جدی به تلافی از سوی رژیم، شاهدان محلی مشروط بر ناشناس ماندن با ترسیم تصویری ناگوار از شهری که انتقال جمعیت توسط رژیمی نژادپرست را تجربه می کند، حاضر به گفتگو با نویسندگان این گزارش شدند. فردی درخصوص پدیده “کارکنان پروازی”، یعنی کارکنان رده بالایی که با پرواز به سر کار آمده و همان روز به تهران باز می گردند، توضیح می دهد. آنها خویشاوندان خود را نیز برای گماشتن در انواع مشاغل از آبدارچی گرفته تا نظافتچی به همراه می آورند.

این “کارکنان پروازی” و خویشاوندان آنها همگی فارس تبار هستند؛ و کسانی که آنها جایشان را می گیرند اکثراً عرب تبارها می باشند.

این شاهد می افزاید دلیل اینکه این کارکنان در ماهشهر زندگی نمی کنند، هوای بسیار آلوده این شهر است. درحالیکه جمعیت عرب این منطقه امکان فرار از شرایط خطرناک آلودگی هوا ناشی از مجتمع پتروشیمی را نداشته، و در این اوضاع مصیبت بار زندگی می کنند.
این شاهد محلی به ما گفت: “آمار خودکشی در اینجا رو به افزایش است. جوانان امید خود را به آینده از دست داده اند. اگر یک احوازی (عرب) متولد شوید، مجرم قلمداد خواهید شد. اگر یک عرب متولد شوید، محکوم به محرومیت خواهید بود.”

علیرغم ثروت منطقه، جمعیت محلی عمدتاً احوازی از دسترسی به مزایای منابع منطقه محروم می باشند. گرسنگی، یأس و ناامیدی، نرخ بالای خودکشی، نرخ بطور نامتناسب بالای سرطان، و زدایش هویت فرهنگی از مشخصه های جمعیت احوازی ساکن در منطقه هستند.

جرقه اعتراضات در احواز به عنوان یک منطقه حتی پیش از آغاز اعتراضات نسبت به گران شدن قیمت بنزین در مرکز کشور زده شده بود. در این خصوص مسمومیت یک شاعر پرطرفدار احوازی مخالف حکومت به نام حسن حیدری که در زندان رژیم در حبس بسر می برد، همراه با تظلم خواهی های مکرر نسبت به تبعیض نژادی و وحشیگری های رژیم نقش کاتالیزور را داشت.

اعتراضات در ماهشهر بطور خشونت آمیزی سرکوب گشتند. وقتی جوانان با لاستیک های مشتعل جاده های منتهی به تأسیسات پتروشیمی را بستند، نیروهای سپاه پاسداران با مسلسل و تانک ها به آنها یورش بردند.

معترضان جوان احوازی برای فرار از رگبار مسلسل ها به نیزارهای اطراف گریختند [2]، ولی نیروهای سپاه پاسداران به سمت نیزارها آتش گشوده و سپس آنجا را به آتش کشیدند، که منجر به کشته شدن عده کثیری از جوانان که اغلب معترضان غیرمسلح بودند، گردید. یک شاهد عینی چنین می گوید: “ما آنچه را که آنها گفتند جدید نگرفتیم، چرا که تصور کردیم همچون تظاهرات های پیشین فقط ما را تهدید می کنند. ولی آنها بی هدف با مسلسل ها آغاز به شلیک به سمت مردم نمودند.

زمانیکه نیروهای سپاه پاسداران شروع به تیراندازی کردند، مردم، شامل زنان و وکودکان، به سمت شهر جراحی (شهر چمران) گریخته و در نیزارهای حوالی آن منطقه پناه گرفتند. ولی آنها (نیروهای سپاه پاسداران) بلا استثناء و بدون رحم و شفقت به سوی مردم آتش گشودند. بنا به گزارشات در نیزارها حدود 60 نفر کشته و عده بسیاری نیز زخمی گشتند.”

شاهد عینی دیگری که تعدادی از عزیزان خود را در جریان این کشتار [3] از دست داده، می گوید که نیروهای سپاه پاسداران در مناطق جراحی (چمران) و خور تجهیزات نظامی سنگین پیاده کردند. این نیروها سراسر منطقه را با پهپادها و هلکوپترهای نظامی جستجو کرده، و تسلیحات و وسایل نقلیه دیگر شامل تانک ها را به آنجا آوردند.

درحالیکه قطع اینترنت در سراسر کشور [4] توسط دولت در ابتدا مانع از رسیدن جزئیات کامل از این کشتار به گوش جهانیان گردید، شاهدان به امید اینکه رژیم برای ارتکاب این جنایات مسئول شناخته شود، شروع به بیان گزارشات خود نموده اند.

یکی از این شاهدان جوان به ما گفت که معترضان در جراحی (شهر چمران) ماهشهر پس از آغاز موج اعتراضات در سراسر کشور با جدیت تمام در خیابان ها حضور یافتند. آنها برای مدت دو روز در ورودی شهر دست به برگزاری تجمعات اعتراضی زدند. آنها جاده ها را مسدود کردند، شکل مسالمت آمیزی از اعتراض که در سراسر ایران نیز در حال انجام بود.

در ادامه این زن جوان می گوید: “ما توسط تانک ها و تسلیحات سنگین مرگبار محاصره شدیم. نیروهای رژیم جمهوری اسلامی آغاز به اذیت و آزار و حمله به ما نمودند. مردان جوان صرفاً ایستاده یا نشسته در میانه جاده حقوق شان برای اشتغال، زیستن، برخورداری از ثروت های طبیعی، امنیت و سلامت طلب را می کردند. نکته جالب این بود که بیشتر نیروهای مسلحی که در حال شلیک و ضرب و شتم معترضان عرب بودند عربی صحبت می کردند، البته با لهجه کشورهایی همچون عراق، سوریه و لبنان. آنها بسیار بی رحم بوده و با گلوله سینه های معترضان غیرمسلح را سوراخ سوراخ کردند. معترضان بیچاره عرب یکی پس از دیگری بر روی زمین افتاده، و سایرین ناامیدانه به سوی نیزارهای واقع در نزدیک محل تجمع در ورودی شهر گریختند.”

سپاه پاسداران سوابق مستندی در آوردن وابستگان تروریست خود یعنی نیروهای حزب الله لبنان و حشد شعبی عراق، و نیز واحدهای مختلف حامی رژیم اسد فعال در سوریه که در سال های اخیر بطور فزاینده ای مورد حمایت ایران بوده اند، برای سرکوب احوازی ها دارد. فعالان احوازی در داخل و خارج این منطقه مکرراً این سوال را مطرح نموده اند که: “چرا ما همواره درمورد این گروه های تروریستی وقتی که به دیگران حمله می کنند می شنویم، ولی زمانی که آنها برای کشتن ما آورده می شوند، هیچ بازتاب خبری در کار نیست؟”

این شاهد عینی چنین ادامه می دهد: “این نیروها به شلیک به طرف کسانی که داخل آب ها و در میان نی ها پناه گرفته بودند، ادامه دادند. آنها همچنین به طرف خانه های واقع در محله آتش گشودند، که این خود منجر به افزایش تعداد کشته ها و زخمی ها گردید.”

“ما به بیمارستان رفتیم، و با عده بسیاری از قربانیان، شامل کشته شدگان و زخمی ها، در کف بیمارستان مواجه شدیم. فقدان پزشک و پرستار و مقدار انبوه خون بر روی کف و دیوارها … همه جا با خون جوانان آغشته بود. در این خلال با جسم بیجان دو زن برخورد کردم، یکی میان سال و دیگری حدوداً بیست و چند ساله.

“از بیمارستان به قصد شهر خارج شدیم، از هرسو صدای شلیک گلوله به گوش می رسید. ما به خانه یکی از قربانیان که یک عضو خانواده بود، رفتیم. در همین حین به نیروها برخورد کردیم. آنها با سلاح های مرگبار به سمت ما شلیک کردند که تقریباً باعث تخریب دیوارها شد. زیر رگبار گلوله وارد خانه شدیم. همگی در کنج اتاق جمع شدیم تا گلوله ها به ما برخورد نکنند.”

در روزهای بعد از این واقعه وحشتناک، بوی تعفن اجساد سوخته از میان نیزارها در سرتاسر شهر استشمام می شد. یک فیلم نشان می دهد که خانواده های سوگوار می پرسند: “جرم این مردم بیچاره چیست؟ آنها تنها قصد اعتراض به ظلم و ستم گسترده رژیم را داشتند. در کدام کشور حکومت در برابر اعتراضات همگانی تانک و مسلسل بکار می گیرد؟ ولی اینجا رژیم جمهوری اسلامی جوانان را زنده زنده در نیزارها سوزاند.”

خانواده ها به حال خود گذارده شدند تا عاجزانه صدای ضجه، گریه و زاری و التماس کمک عزیزان خود را که تنها و بی کس در میان نیزار رها شده بودند را بشنوند، تا بوی گوشت سوخته آنها را آنگاه که نیروهای رژیم نیزار را به آتش کشیدند، استشمام کنند.

فعالان حقوق بشر در احواز می گویند که رژیم با طلب مبلغی حدوداً معادل 4000 دلار به ازای هر نفر از خانواده های داغدار برای تحویل پیکر عزیزانشان، و حتی طلب پول گلوله های مورد استفاده برای کشتن خویشاوندان شان، سعی در اخاذی از آنها دارد.

شاهدی دیگر به ما گفت که: “شهروندان محله کوره (شهرک طالقانی) گفته اند “ما تنها دو گزینه داریم: زیر شکنجه های رژیم جان دهیم یا در مقابل نیروهای سپاه پاسداران مقاومت کنیم. دنیا، به ویژه دولت ایالات متحده، باید از انقلاب ما برعلیه این رژیم وحشی و سرکوبگر حمایت کنند.”

بنا به گفته این شاهد عینی، معترضان برای مدت چهار روز کنترل کوره (شهرک طالقانی) و خیابان تنیده در جراحی (شهر چمران)، و همچنین بیشتر محله های ماهشهر و چندین منطقه از حومه آن را در دست داشتند. “درگیری ها بسیار شدید بود. نیروهای سپاه پاسداران به دنبال مقاومت مؤثر مردم گریختند، و مردم توانستند کنترل جاده اصلی منتهی به شهر و مجاور مجتمع صنعتی پتروشیمی را بدست بگیرند.”

این شاهد با چشمانی اشک بار چنین ادامه داد: “شهروندان ماهشهر منتظر واکنش از سوی جامعه بین المللی برای توقف این جنایت فجیح بودند.”

ولی این مداخله هرگز صورت نگرفت. اتصال اینترنت در اکثر نقاط ایران احیاء شده است. در ماهشهر دود برخاسته از نیزارها متوقف گشته، و بوی گوشت سوخته دیگر به استشمام نمی رسد. ولی هوای شهر همچنان به شدت آلوده است، و جمعیت محلی عرب تبار همچون گذشته در فقر بسر می برند، و حال از شوک وحشتی که اخیراً تجربه کردند نیز گیج و مبهوت هستند. همه تحولات جدید منفی می باشند: غم و اندوه برای اعضای کشته شده خانواده، ترس از سرنوشت عزیزانی که در تاریکی شب دستگیر و به زندان های نامشخص منتقل شده اند، و اکنون سرخوردگی از این که دنیا به جنایات رژیم هیچ واکنشی نشان نداده است.

در اینکه اعمال رژیم جمهوری اسلامی برخلاف قوانین بین المللی و اصول بنیادی اخلاق بوده شکی نیست، ولی تا زمانیکه ملل قدرتمند جهان نسبت به انجام اقدام مستقیم دربرابر این جنایات کوتاهی نمایند، هیچ نشانه ای از امید و آسایش نه درمیان مردم ماهشهر و نه درمیان سایر مردم احوازی یافت نخواهد داشت.

رحیم حمید نویسنده، خبرنگار آزاد و مدافع حقوق بشر ساکن آمریکا بوده، و ویراستار مرکز مطالعات دور انتاش (DUSC) در کانادا می باشد. نوشته های حمید اکثراً بر روی مسائل و مشکلات مردم احواز در ایران تمرکز دارند. صفحه او @samireza42 را در توییتر دنبال کنید.

آرون ایتان میر وکیل دادگستری در ایالت نیویورک و سابقاً در دیوان عالی ایالات متحده، محقق و تحلیلگر می باشد. او مطالب زیادی در زمینه جنگ حقوقی، حقوق بین الملل بشردوستانه و قوانین حقوق بشر به رشته تحریر درآورده است.