- Global Voices به فارسی - https://fa.globalvoices.org -

عکس: پنج داستانی که باید درباره پناهندگان سوری بدانید

دسته‌بندی‌ها: خاور میانه و آفریقای شمالی, اُردن, سوریه, لبنان, اعتراض, پاسخ انسان‌دوستانه, پناهندگان, جنگ و درگیری, حقوق بشر, رسانه‌ شهروندی

این نوشتار بخشی از گزارش ویژه‌مان درباره “زنده ماندن در سوریه [1]” است.

در حالی‌که به نظر می‌رسد دنیا از کشتار مردم سوریه توسط رئیس جمهور بشار اسد خشنود است [2]، رسانه‌های بین‌المللی، روزنامه‌ها، بلاگ‌ها و عکاسان آماتور و حرفه‌ای فضای اینترنت را مملو از داستان‌ها و رنج دو میلیون (طبق برآورد اکتبر 2013) پناهنده سوری [3] کرده‌اند. با اینکه این نوشتار باید بخشی از “زنده ماندن خارج از سوریه” باشد، ولی برای نشان دادن سهم رسانه‌های اجتماعی در مبارزات سوریه، در بخش “زنده ماندن در سوریه [1]” قرار خواهد گرفت.

برای این مقاله، چندین عکس از مردم سوریه در کشورهای همسایه انتخاب شده است تا زندگی سیاه و سختی که زنان و بچه‌های سوری به دور از خانواده و خانه‌شان سپری می‌کنند نمایش داده شود. بعضی از پناهندگان سوری در کشورهایی که به آن‌ها پناهندگی دادند، سرانجام بدی داشتند. گذشته از این‌که بسیاری از دختران سوری وادار به ازدواج‌های اجباری شدند [4]، پس از انفجارهای ریحانلی، پناهندگان سوری در ترکیه مورد هدف واقع شدند [5].

داستان اول: در تامبلر، فوتوژورنالیسموس [6]عکس‌هایی از پناهندگان سوری گذاشته است که از این جنگ سه ساله، به لبنان، کشوری که بیشترین تعداد پناهنده را دارد، فرار کرده‌اند. لبنان در حال مقابله با تاثیر هجوم گسترده پناهندگان سوری به این کشور است [7] و در حال حاضر بیست تا بیست و پنج درصد جمعیت لبنان را این پناهندگان تشکیل می‌دهند. نویسنده می‌گوید:

با اینکه آمار رسمی از تعداد کودکان و بزرگسالانی که در خیابان‌های لبنان کار می‌کنند وجود ندارد، احتمال می‌رود این رقم به تعداد پنجاه تا هفتاد هزار نفر برسد. کودکان و بزرگسالان تقریبا در تمام خیابان‌های محله‌های ثروتمند مشغول گدایی هستند، زباله‌ها را می‌گردند و یا کفش رهگذران را واکس می‌زنند.

tumblr_mwepxmpa3T1r44q44o9_1280 [6]

دختر کوچک سوری که در منطقه اعیان‌نشین بیروت فندک می‌فروشد. منبع: فوتوژورنالیسموس در تامبلر، استفاده شده تحت CC BY 2.0

داستان دوم: تانیا هبجوقا در مطلبی با عنوان “زنان انقلاب سوریه [8]” توضیح مختصری درباره یکی از ده عکسش داده است:

عم سلیمان، 26 ساله، با چهار فرزندش (که یکی شیرخوار است) به تنهایی از سوریه به عراق و سپس تا اردن پیاده رفت. در طی سفرشان غذایی نداشتند. شوهرش در سوریه ماند تا بجنگد.

tumblr_mwhznjPNuM1rouua1o2_500 [8]

منبع: پنج سنت در یک پوند. تامبلر. استفاده شده تحت CC BY 2.0

او اضافه کرد

این زنان که اکنون پناهنده اردن هستند، به دور از خط های مقدم، با وضع اقتصادی بسیار بد تقلاکنان زندگی خانواده‌شان را می‌چرخانند. تنها چیزی که زندگی یکنواخت روزانه‌شان را تغییر می‌دهد، تماس‌های تلفنی شوهرانشان است و پیامک‌های عاشقانه‌ای که رویاهای به هم پیوستن و عشق را در این ازدواج‌ها زنده نگه می‌دارد.

داستان سوم: مایکل دیوید فریبرگ در تامبلر تصویری از بچه‌های سوری در حال بازی فوتبال در کمپ پناهندگی بسیار بزرگ زعتری [9] گذاشته است. در تاریخ چهارم جولای 2013، این کمپ میزبان حدود 144 هزار پناهنده است که جمعیت آن را در حد چهارمین شهر بزرگ اردن قرار می‌دهد.

tumblr_mw5r3dIMjH1qb1egco1_1280 [10]

جولای 2013، مردان سوری در حال بازی کردن فوتبال در اطراف کمپ پناهندگی زعتری در اردن. منبع: مایکل دیوید فریبرگ. تامبلر. استفاده شده تحت CC BY 2.0

داستان چهارم: شانسی به صلح بده [11] هم در تامبلر عکس‌هایی از کارگر سوری، طارق، را که به یونان فرار کرده، به اشتراک گذاشته است.

تصویر طارق 46 ساله، نقاش جویای کار اهل سوریه در آینه‌ی آلونکش منعکس است، آلونکی که فعلا در یک کارخانه‌ی متروکه آتن یونان محل زندگی‌اش شده است.

tumblr_mw6ppcnawY1si73a4o1_1280 [11]

منبع: به صلح شانسی بده. استفاده شده تحت CC BY 2.0

داستان پنجم:

امید به بازگشت! این تصویر سه پسر سوری را نشان می‌دهد که منتظر اتوبوس هستند تا از کمپ پناهندگان زعتری اردن به سوریه برگردند.

روزانه چهار اتوبوس به سوریه می‌روند و افراد به دلایل مختلف برمی‌گردند. بیشترشان ترجیح می‌دهند دوباره شانس‌شان را در سوریه امتحان کنند تا اینکه در زعتری بمانند. شرایط  بسیار سخت و خشنی است چون تعداد کسانی که سعی دارند کمپ را ترک کنند از تعداد صندلی‌های اتوبوس بیشتر است. پلیس ضد شورش بر مردمی نظارت دارد که از سر و کول هم بالا می‌روند و همدیگر را از پنجره‌ها داخل اتوبوس می‌اندازند.

tumblr_mpd87yb10c1qb1egco1_1280 [12]

منبع: مایکل دیوید فریبرگ. تامبلر. استفاده شده تحت CC By 2.0