ناآرامیهای اخیر ترکیه علاوهبر برجایگذاشتن هشت مرده و بیش از 4000 نفر زخمی، کشور را در معرض تقسیمبندیهای سیاسی و بلاتکلیفی در انتخابِ بودن در حوزه آسیا یا اروپا قرار داده است.
اما عواقبِ ناشی از این اعتراضات گسترده، که از جنبشی برای جلوگیری از تخریب پارک گِزیِ استانبول برای یک پروژه توسعه مجدد در میدان تقسیم آغاز شده بود، از مرزهای ترکیه بسیار فراتر رفته است.
اعضای اتحادیه اروپا، به سرپرستی آلمان، این درگیریها را بهانهای برای به تعویق انداختن مذاکرات پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا از اواخر ژوئن به پاییز قرار دادهاند. در وبسایت صدای کامرون (Cameroonvoice) آمده است:
La chancelière Angela Merkel a déclaré la semaine dernière que les événements en Turquie ne correspondaient pas aux “notions européennes de la liberté de réunion et d’expression”.
هفته گذشته، آنگلا مرکل، صدراعظم [آلمان] اعلام کرد که حوادثِ ترکیه با “اندیشه اروپایی درباره آزادی اجتماعات و آزادی بیان” مطابقتی ندارد.
همچنین، به نظر میرسد حوادث ترکیه، همزمان سوالاتی را در مورد هویت در فرانسه و سرتاسر اروپا بوجود آورده است که به چشم انداز ورود ترکیه به اتحادیه اروپا گره خورده. آنها مرتبا سوالاتی از این دست از خود میپرسند: “آیا ما ارزشهای یکسانی را به اشتراک میگذاریم؟”
نه خیلی متفاوت؟
بسیاری از رسانههای فرانسوی صفحاتی را به موضوع اتحادیه اروپا و اجلاس ژوئن در ترکیه اختصاص دادهاند و تلاش نمودهاند از مناظر مختلفی این قضیه را تحلیل کنند.
از آنجایی که این همسایه بزرگ که ممکن است به زودی یکی از اعضای خانواده گردد و شورشهای اخیرش ترکیبی از شگفتزدگی همراه با واقعیتی آشنا را برای فرانسه داشته است. همانطور که هنری گلدمن در وبلاگش مینویسد:
Un peu partout, on compare Taksim à Tahir, le Printemps turc au Printemps arabe. Sur les images qui circulent, ce sont les mêmes couches sociales,– étudiants, classes moyennes instruites… – qui tiennent le haut du pavé. Celles-ci nourrissent leurs aspirations à partir du kit culturel cosmopolite qui se diffuse par internet et constitue désormais le bagage commun des courants « branchés » des sociétés en transition. Le mode de mobilisation aussi les rapproche : des mots d’ordre lancés à travers la toile et qui essaiment en réseaux sans quartier général où n’importe quelle consigne est reprise pour autant qu’elle réponde à l’attente, indépendamment de qui la lance.”
همهجا میدان تکسیم با تحریر مقایسه میشود، بهار ترکی با بهار عربی. در تصویری که از آنها دیده میشود، شاهد گروههای اجتماعی مشابهی هستیم -دانشجویان، طبقه متوسط تحصیلکرده…- که پیشرو و جریانساز هستند. آنها خواستههایشان را که برگرفته از یک بسته فرهنگی بینالمللیست در اینترنت پخش میکنند. بستهای که در حال حاضر به شکل ایدههای سهام “مد روز” مکتب فکری در جوامعِ در حال گذار در آمده است. همچنین قدرت بسیج همگانیست که آنها را کنار هم میآورد: شعارها از اینترنت شکل میگیرند بدون نیاز به هیچ مکان و دفتر خاصی. اینترنت جایی است که دستورالعملها آنقدر دست به دست میچرخند و تکرار میشوند تا انتظارات را براورده کنند و شکل صحیحی به خود بگیرند فارغ از اینکه چه کسی شروعکننده آن بوده است.
گروه دیگری، مخصوصا در فرانسه، اعتراضات ترکیه را با ارجاع به انقلاب 1968 فرانسه، “مه 68” دیگری میبینند و گاهی تمایل زایدالوصفی به شناخت معترضان نشان میدهند. وبلاگ چمز ادینه چیتور(Chems Eddine Chitour) چنین میکند:
“Les médias occidentaux pensaient et pensent que le dernier «domino» allait tomber. Ils ont présenté cette colère comme celle d’une Turquie ultralaïque qui en a marre de l’AKP et tout est fait pour forcer l’analogie avec les places Tahrir et partant avec les tyrans arabes. Pas un mot d’une analogie avec mai 1968 en Europe au sortir des trente glorieuses bâties sur la sueur des émigrés. Quand Daniel Cohn-Bendit et ses camarades avaient mis à mal le gouvernement de De Gaulle ce n’était pas pour du pain comme la plupart des révoltes dans les pays arabes, mais c’était pour secouer un ordre ancien en interdisant d’interdire…”
رسانههای غربی فکر کرده و میکنند که آخرین “دومینو” در حال افتادن است. آنها علت این خشم را به دلیل فوق سکولار بودن ترکیه و خسته شدن از حزب akp میدانند. قیاس با میدان تحریر و ظالمان عرب، آنها را مجبور به محدوداندیشی میکند. آنها حتی یک بار هم به مقایسه با مه 1968 نپرداختند، که در پایان آن سالهای به اصطلاح طلایی، با عرق مهاجران سنگ بنایش گذاشته شد. وقتی دانیل کوهن بندیت [رهبر جنبش دانشجویی کارگری مه 1968] و دانشجویان دنبالهروش مقابلِ دولتِ دوگل ایستادند به این دلیل نبود که مانند خیلی از کشورهای معترض عرب، گرسنه بودند.آنها پایههای یک نظام کهن را با مقاومت در مقاب سرکوبشان به لرزه درآوردند.
پارلمان اروپا رسما سرکوب وحشیانه تظاهرات ترکیه را محکوم کرد. اما مهاجر سابق [FR] در مقاله فرانسه 24 که توصیفی از این تظاهرات ادامهدار را ارائه داده بود چنین نظری گذاشته است:
Les seuls Européens en Turquie sont ceux au Taksim et leurs sympathisants!”
تنها اروپاییها و طرفدارانشان در ترکیه هستند که در میدان تکسیم جمع شدهاند!
ویدیویی که معترضان را در میدان تکسیم در حال خواندن ترانه “آیا آواز مردم را میشنوید” نشان میدهد، ترانهای از فیلم بینوایان درباره قیام پاریس در 1832، ارتباطی بین معترضان و اروپا برقرار میکند:
http://www.youtube.com/watch?v=FctAww-4p9k
از پارک گزی تا پیوستن به اتحادیه اروپا

“Taksim ist überall!” – “تکسیم، همه جا هست” هامبورگ, آلمان, 8 June, 2013. By Rasande Tyskar on Flickr, CC BY-NC 2.0
آن چیزی که آنگلا مرکل به عنوان “ارزشهای اروپا” از آن یاد میکند همان ارزشهاییست که از رسانههای آنلاین برخواسته است، چیزی که از پارک گزی و تظاهرات تکسیم متناوبا سُر میخورد به پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا. فرانک پراست (Franck Proust)، عضو پارلمان اروپا و متعلق به حزب ump فرانسه، موضع جناح راست فرانسه را تصریح کرده است. کورالی مورالت (Coralie Morallet) در اخبار منطقهای در وبسایت Objectif Gard (جنوب فرانسه) توضیح میدهد:
Un accord de partenariat: oui, mais l’adhésion à l’Europe : Non! La Turquie n’a rien d’européenne. Nous ne partageons pas la même culture, ni les mêmes racines judéo-chrétiennes, ni les mêmes aspirations politiques“
قرارداد مشارکت: بله، اما الحاق به اروپا: خیر! ترکیه، اروپا نیست. ما فرهنگ مشترکی ارائه نمیدهیم، نه ریشههای یهودی-مسیحی، نه آرمانهای سیاسی مشابه
Joël Toussaint در کامنتی چنین پاسخ میدهد:
L’Europe partage des racines judéo-chrétiennes qui ont été plantées… en Turquie! Le premier Concile de Nicée date de 325 et le premier Concile de Constantinople fut tenu en 381. (…) L’arrogance trouve sa racine dans l’ignorance… M. Proust saute à pieds joints sur le prétexte que lui fournit Erdogan et met ainsi le pied dans le plat. Il procède à un exercice d’amalgame entre le peuple turc et ses dirigeants. La démagogie politique dans toute sa splendeur!”
اروپا از ریشههای یهودی-مسیحیای سهم میبرد که در ترکیه بنا شده است! شورای نیقیه [نخستین شورای کلیسایی جهانی] در سال 325 [میلادی] بود و شورای قسطنطنیه در سال 381 تشکیل شد. (…) تکبر ریشه در جهل دارد. آقای پراوست ابتدا بیفکر و بیمحابا اردوغان را بهانه میکند، بعد هم به همان بهانه حکم صادر میکند. او مردم ترکیه و رهبرانشان را یکی فرض میکند. خودنمایی سیاسی با کمال مباهات!
اغلب نظرات نسبت به عواقب این ادغام بسیار بدبینانه بود:
(…) Vouloir absolument européaniser le digne successeur de l’empire ottoman est une vue de l’esprit, une vision idyllique de la future Union européenne. Ce n’est pas parce 5% de la population adhère aux idées et valeurs de l’UE que les 95% d’anatoliens vont le faire, ni parce que Constantinople est devenu Ankara que la mentalité des dirigeants ottomans – kémalistes ou islamistes (modérés ?), a changé.”
اصرار بر اروپایی کردن جانشین شایسته امپراتوری عثمانی توهمی بیش نیست. منظرهای خیالی و ساده انگارانه از پیوستن به آینده اتحادیه اروپا. تنها به این دلیل که پنج درصد از جمعیت، طرفدار این ایده هستند و اتحادیه اروپا برایشان مهم است به این معنی نیست که 95 درصد دیگر آناتولیها نیز همان را میخواهند. فقط به این دلیل که قسطنطنیه تبدیل به آنکارا شده است به این معنی نیست که ذهنیت رهبران عثمانی -یا کمالیستها و (میانهرو) اسلامگراها- تغییر کرده است.
اما کسانی هم هستند که روی ارزشهای به اشتراک گذاشته شده معترضان در سرتاسر اروپا تاکید میکنند. ارزشهایی چون: مبارزه علیه خشونت پلیس، بازداشت خودسرانه معترضان و روزنامهنگاران، مبارزه برای آزادی بیان و آزادی تجمعات. همچنان که صدایِ کامرون (Cameroonvoice) تایید میکند:
De l’Azerbaïdjan au Sénégal tout le monde compatit avec les manifestants de la place Taksim, pas avec Erdogan”, conclut Hakan Günes, professeur de politologie à l’université de Marmara.”
“از آذربایجان تا سنگال، همه با معترضان در میدان تکسیم همدردی میکنند نه با اردوغان”، نتیجهگیری هاکان گونس، استاد علوم سیاسی دانشگاه مرمره
و نخستوزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان، هرچه بیشتر به تئوری توهم توطئه، برای محکوم کردن نفوذ اتحادیه اروپا، رسانههای غربی، شبکههای اجتماعی (به ویژه توییتر) دامن بزند بیشتر در خطر دور افتادن از جامعه جهانی خواهد افتاد. جالب اینجاست که، سماع کیگوسوز، نویسنده ترک، دقیقا با توجه به ترس از تئوری توطئه و دیگر نظریهها، شباهتهایی بین جامعه ترک و جامعه آمریکایی میبیند:
La Turquie est un pays où tout le monde a peur de l’autre. Les Kémalistes ont peur des islamistes, les islamistes ont peur des laïques, les femmes ont peur des hommes, les enfants ont peur des adultes… C’est la mentalité américaine : on est toujours en danger.”
ترکیه کشوریست که در آن همه از هم میترسند. کمالیستها از اسلامگراها میترسند. اسلامگراها از سکولارها میترسند. زنان از مردان میترسند. کودکان از بزرگان… این طرز تفکر آمریکاییست: ما همیشه تحت خطریم.